عشق در پی آن نگاه های بلـــــــــند حسرتی ماند و آه های بلــــــــند |
|||
یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, :: 17:15 :: نويسنده : پریسا
چه حس غریبی ست وقتی تمام چشم ها به تو خیره می شوند
و تو حتی یک نگاه هم نمی توانی نثار آنها کنی...
چه حس غریبی ست که تو به همه لبخند می زنی و دیگران فقط به تو خیره می شوند. چه حس غریبی ست که تو با همه مهربانی و همه با تو نا مهربان. و چه حس غریبی ست که تو تنها ترینی...
دلم تنگ است از این شبها یقین دارم که میدانی صدای غربت من را از احساسم تو میخوانی ... شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین ببار ای ابر بارانی که دردم را تو میدانی ...
از نظر انسانها سگها حیواناتی با وفا و مفید هستند ولی از نظر گرگها ، سگها گرگهایی بودند که تن به بردگی دادند تا در آسایش و رفاه زندگی کنند! ( چگوارا)
اینجا... سرزمین واژه های وارونه است جایی که گنج " جنگ " میشود درمان " نامرد " میشود قهقه " هق هق " میشود اما دزد همان " دزد" است درد همان " درد " است و گرگ همان " گرگ"... نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|